صفحات

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

روز ارتباطات



از سر شب دارم فکر می کنم که چی بنویسم ولی هیچی به ذهنم نرسید تا اینکه حسن زنگ زد تصمیمی گرفتم در مورد ارتباط و رابطه بنویسم

@
اولین جمله ای که در مورد ارتباط به ذهنم میرسه این که ارتباط گوشیم یک طرفه شده
@@
ساعت حدود 5 صبح دیدم که برام ساعت 1 sms زده که براش فال بگیرم هر وقت دلمون میگیره برای هم فال میگیرم فالش بهم چسبید. این ارتباط sms و فال هم برای خودش عالمی داره ولی هنوز جواب نداده که چی شد فال رو دید یا نه
@@@
البته بماند که حسنم یک تک زنگ و یم sms ساعت 1 زد و یک حالی به ما داد
@@@@
دودلم برم مراسم ختم مادر بزرگ آقا داوود یا نه ، از آخر میرم، فامیلی گفتن و اصل فامیل بودن بر اساس ارتباط دیگه
@@@@@
گوشی یک طرفه چند تا تک میخوره، بعدشم یک sms که ازش بوی شیطنت یک ارتباط قدیمی بلنده ومیشه حدس زد که کلی داره از اینکه گوشی من یک طرفه شده کیف می کنه
@@@@@@
هم حسن و هم مازیار زنگ می زنن و احوال میپرسن یکی داره میره عروسی و یکی هم داره برای عروسی آماده میشه ، این دوتا ارتباط هم از برکت طرح پیک آبی که برام خیلی ارزشمند برای همین که تا حالا بی خیال حقوق شدیم

پاورقی
-------------------------
فردا دحو الارض و این یعنی عرفه نزدیک

هیچ نظری موجود نیست: