صفحات

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

یک روز رنگارنگ


به نام خدای روزهای معمولی
طیف رنگی امروز  از خاکستری شروع شد و به آبی رسید ولی با شنیدن خبر فوت آقای رسام مقداری کدر شد
ولی امروزنامه ما
@
دفتر قاضی زاده از صبح ما رو کچل کرد ما هم راحترین کارو کردیم و گوشی خاموش کردیم
@@
دستگاه 26 پیک آبی هم نصب شده اونم تو خیابان سعدی موند 4 تا دستگاه
@@@
فاکتور ها گم شد  اعصاب همه خورد بود ولی بعدش معلوم شد دوستمون ما در دفتر روابط عمومی اعمال قدرت کرده بودن
@@@@
جلسه مشترک با قاضی زاده و فردانیان و مهندس بهروز داشتیم که نتایج بدی نداشت
@@@@@
شنیدم دوتا از بچه دانشگاه داماد شدن و در مجموع 4 نفر از دوستان IT از جمع مجردین جدا شدن بماند که امروز مراسم ایمان هم بود ولی حسش نبود که برم
@@@@@@
امیر اومده بود مشهد ، دلم براش خیلی تنگ شده بود با بچه ها رفتیم ایرج میرزا کافه به یاد تماتم لحضات خوش قدیم خیلی دلم گرفت یادش بخیر عجب روزایی بود
@@@@@@@
الانم داشتتم چت می کردم که باز محکوم شدم به پیچیده بودن این از اون انگای نچسبه خداییش

۲ نظر:

ناشناس گفت...

dadash amire ma baz amade khoshhalinaaaa asaln ye shahrudi ke miyad un mashhadetun rangarang mishe

امین رحمان زاده گفت...

are dige amir dige che karesh ishe kard