به نام خداوند عشاق
وقتی چراغ ها روشن شد میشد برق چشم های نم ناک خیلی ها رو دید، اگه این جمعیت با این وضعیت جایی دیگه می دیدی شک نمی کردی که برنامه یه هیئت مذهبی تازه تموم شده و مدعوین اومدن بیرون ولی این همه خانم محجبه و آدم های ریش دار یقه بسته وکلی آدم هایی که سالن های سینما هر چند صد سال یک بار به خودش می بینه داشتن سالن سینما رو ترک می کردن اونم از یک فیلم عشق و عاشقی.
طلا و مس شاه کار همایون اسعدیان، روایت عشقی ایست که نه ماله شمال تهران و نه الهه های زیبایی در اون دلبری می کنند بلکه روایت دلدادگی انسان های خاکی به هم است که از زمین شروع می شود و به آسمان ختم می گردد .
وقتی چراغ ها روشن شد میشد برق چشم های نم ناک خیلی ها رو دید، اگه این جمعیت با این وضعیت جایی دیگه می دیدی شک نمی کردی که برنامه یه هیئت مذهبی تازه تموم شده و مدعوین اومدن بیرون ولی این همه خانم محجبه و آدم های ریش دار یقه بسته وکلی آدم هایی که سالن های سینما هر چند صد سال یک بار به خودش می بینه داشتن سالن سینما رو ترک می کردن اونم از یک فیلم عشق و عاشقی.
طلا و مس شاه کار همایون اسعدیان، روایت عشقی ایست که نه ماله شمال تهران و نه الهه های زیبایی در اون دلبری می کنند بلکه روایت دلدادگی انسان های خاکی به هم است که از زمین شروع می شود و به آسمان ختم می گردد .