صفحات

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

روز های پرحرف


به نام خداوند نسیم

از فردا نسیمی از سمت آسمان شروع به وزیدن میکنه وبه قول اون اهل دل تو شلمچه هر وقت حس کردی که نسیم داره  صورتت رو نوازش می کنه، بدون خبریه پس ای بی خبر بکوش تا صاحب خبر شوی.

روز های پر حرفی رو پشت سر گذاشتم حرف هایی رو نزدم تا مشکلی پیش نیاد و حرف هایی رو زدم تا با زم مشکلی پیش نیاد ولی بماند که خبلی ها ناراحت شدن ولی ...

پاورقی

---------------------

از تیم فوتبال روابط عمومی به راحتی حذف شدم، برام جالب که به همون راحتی که قراردادم کنسل شد از  تیم هم حذف شدم و هیچ کس هم حرفی نداره بزنه

کار پیک آبی رو واگذار کردم به آقای موخر، ولی نگرانم

هر شب برات دعا میکنم

۷ نظر:

ستاره گفت...

سلام .هروقت كه غمگين باشيد يه جورايي اين ......
باميل خودتون واگذار كرديديا مجبوربوديد؟؟؟؟
به هرحال كاري كه ازدستم برنمياد ولي هميشه دعا ميكنم ازهمه شرايط زندگيتون راضي باشيد....

باآرزوي موفقيت وپيروزي

امین رحمان زاده گفت...

بله با میل خودم بود چون سربازم

ناشناس گفت...

من كه نمي دونستم...با حذفت از تيم و قرارداد هم موافق نبودم و نيستم...كار با نيروي انساني خيلي پيچيده تر از دفتر رفتن و شوخيو ... است... نيرو احترام مي خواد و اين وظيفه افراد مسئوله... من كه زبونم مو درآورد

بهروز گفت...

قبليم من بودم... بيا وبلاگم يه پست هست نظرتو مي خوام

عمله گفت...

من سرپرست تيميم كه امين عزيز از اون كنار گذاشته شده و كسيم كه نامه لغو قراردادشو تنظيم كرده.
هر كه در اين بزم مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند
ولي ما رو چه به صاخب بزم بودن

امین رحمان زاده گفت...

ما جاکر سر پرست عزیز هم هستیم
شما امر بفرمایید ما آجر بندازیم بالا

ناشناس گفت...

هميشه مثل يه مرد توي ميدون باش وواقعيت رو بگو ياعلي