صفحات

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

محک

استاد اخلاق با خودش زمزمه می کنه 
بشور اوراق اگر هم درس مایی    که درس عشق در دفتر نباشد

و تو به تمام اتفاقاتی فکر می کنی که برای سید رضا در طول فیلم افتاده و اینکه که اون مرد سفر بود .
انگار قرار نیست این فیلم طلا و مس  دست از سر ما برداره و به خصوص تو این دو هفته آخر که پیک آبی رو هم واگذار کردم و قرار بود بدون هیچ حاشیه ای دنبال کارهای خدمت سربازی باشم و با خودم خلوت کنم.

گاهی با چیزی که خلاف اعتقادت رو به رو می شی و فکر می کنی که خدا داره آزمایشت می کنه و تو مطمئن هستی که که سربلند می شی ولی طولی نمی کشه که دیگه اون اعتقاد قبلی نداری و شک می کنی که این همه مدت چه جوری با این باور ضعیف زندگی می کردی، ولی اگر گذشت زمان بهت ثابت کرد که اون موضوعی که فکر می کردی خلاف باورت میتونه زیر مجموعه ای از اعتقاداتت باشه، شعر اول پست رو با خودت زمزنه  کنی و به واقعیت ها فکر کن و باورهات در عمل محک بزن.