صفحات

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

دل های مشبک


به نام خداوند خورشید


زمینیان در آرزوی آسمان و اهل آسمان در حسرت حال و هوای اهل زمین، نمی دانم امشب هر شهر چه خبر است؛ یا بهشت بر روی زمین هبوط کرده است یا زمین و اهل زمین به معراج رفته اند، که اهل زمین آسمان در کنار هم در طوافند. به گمانم اگر شیطان هم عهدی نبسته بود اکنون در حال طواف بود.


امشب همه مهمان تو هستند و یمن قدوم تو غرق در سرورند. نمی دانم در این هیاهو هر کسی به دنبال چه می گردد عده ای مدهوش عطر سیب هستند و جماعتی مدهوش عطر یاس و من به دنبال دل خویش هستم که دیر زمانی است گم کرده ام.


امشب بوی بهشت از از زیر پای مردمان می آید نه مادران کافی است اندکی درنگ کنی واین را حس کنی که زمان هم دیگر در حرکت نیست آخر اوهم امشب مهمان ماست.


نگران فاصله ها نباش، اگر دلت لرزید و بارانی گرفت دعایی هم به حال بیابان کن که توامشب میزبانی نه مهمان.




هیچ نظری موجود نیست: